در سالهای اخیر زیستپذیری شهرها به هدف اصلی بسیاری از سیاستها، برنامهها و اقدامات مدیران شهری تبدیل شده است و به عنوان شاخصی برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد تصمیمگیران و مدیران مورد استفاده قرار میگیرد. رویکرد زیستپذیری را میتوان برآمده از افزایش آگاهی نسبت به الگوهای ناپایدار زندگی شهری دانست که در درازمدت موجب کاهش توان منابع محیطی میشود و شرایط زندگی شهری را سخت میکند.
افزایش جمعیت و مهاجرتهای گسترده روستاییان به شهر و نبود برنامهریزیهای دقیق منجر به گسترش بیرویه و کنترل نشده شهری و شکلگیری بافتهای ناکارآمد شده است، بهطوری که بافت شهرها از لحاظ نظم فضایی و همچنین، پراکندگی مناسب خدمات آسیب دیده است و شهر و شهروند کنونی را با تهدیدهای بسیار جدی بحران هویت، از خود بیگانگی و سرگشتگی مواجه میسازد و مفهوم شهر و زندگی شهری را تنها در حد مکانی برای تأمین ابتداییترین نیازهای مادی انسانی به شدت تنزل میدهد.
تداوم اینگونه رشد شهرنشینی با مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی و زیستپذیری بحرانآفرین و هشداری بر ناپایداری شهرها روبهرو است، در این میان کیفیت زندگی و بالتبع آن، زیستپذیری در شهرها را به شدت کاهش میدهد. بنابراین، ضرورت و اهمیت بحث زیستپذیری و توسعه پایدار امروزه، در شهرها نمایان است.
از سوی دیگر، در مواجهه با مسائل شهری، پرداختن به نظریههای جدید شهرسازی همچون شهر زیستپذیر، با اهدافی همچون رفع مشکلات شهری، ارتقای کیفیت زندگی در شهر، کارآمدی مدیریت شهری و راهبری شهر بهسوی مطلوبیت بیشتر با احترام به ارزشهای بومی و محلی، بیش از پیش اهمیت یافته است. رویکرد زیستپذیری شهری به موازات توسعه پایدار در ابعاد اجتماعی و اقتصادی، به دنبال ایجاد فرصتهای برابر زندگی برای تمام ساکنان شهرها است.
زیستپذیری در معنای کلی، به مفهوم دستیابی به قابلیت زندگی بهتر است و در واقع میتوان آن را نتیجه برنامهریزی شهری خوب یا مکان پایدار دانست که نقشی اساسی در حیات، رشد شهرها و کیفیت زندگی شهروندان دارد. طی سالهای اخیر زیستپذیری برخی شهرها از جمله گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد مورد توجه و بررسی کارشناسان قرار گرفته است.
توجه به سلامت اجتماعی و روانی افراد در شهرهای زیستپذیر
محمدرضا رضایی، دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد با بیان اینکه اهمیت موضوع زیستپذیری شهرها زمانی روشنتر میشود که توجه کنیم بخشهای زیادی از جمعیت ایران (بیش از ۵۲ درصد) در شهرها زندگی میکنند، اظهار میکند: خاستگاه مفهوم شهر زیستپذیر به یونان باستان بازمیگردد که اشخاصی در پی ارتقای ایدئولوژی و مفهوم انصاف و عدالت بودند؛ با این حال، مفهوم نوین زیستپذیری مربوط به دهه ۱۳۲۰ است، زمانیکه، مفهوم زیستپذیری در جامعهشناسی شهری و روستایی در تجزیه و تحلیل کاهش اجتماعات روستایی کوچک در تقابل با شهرنشینی سریع به کار برده میشد.
وی با تاکید بر اینکه عوامل متعددی در زیستپذیری، سرزندگی و ارتقای کیفیت بافت ناکارآمد شهری تأثیر دارد که از جمله آنها میتوان به حضور مردم، کاربری مختلط، مسکن، ایمنی و امنیت، حس تعلق، کارایی و محیطزیست اشاره کرد، میافزاید: مطالعات نشان میدهد که از یکسو، ضرورت و اهمیت پرداختن به زیستپذیری شهری در ارتباط با وظایف جدید برنامهریزی در پاسخ به نیازهای جامعه پس از صنعتی شدن به شدت افزایش یافته است و از سوی دیگر، زیستپذیری به جهت تهدیدهای پیش روی زندگی شهری امروزی نیز اهمیتی دوچندان یافته است.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد تصریح میکند: زیستپذیری مفهومی کلی بدون یک تعریف مشخص و دقیق، مورد توافق همگان است؛ گاهی به معنی کیفیت زندگی استفاده شده و گاهی با مفهوم رفاه اجتماعی مرتبط شده است، لذا یک مفهوم عام برای تنوعی از معانی است؛ یعنی زیستپذیری هم به هدف سنجش و هم به دیدگاه اشخاصی وابسته است که سنجشها را ایجاد میکنند و بر این اساس، اکثر پژوهشها تأیید میکنند که زیستپذیری به محیط زیست از دیدگاه اشخاص اشاره دارد.
وی با بیان اینکه در شهر زیستپذیر عناصر اجتماعی و کالبدی باید برای پیشرفت و سلامت محله و تکتک افراد ساکن در آن تلاش کنند، ادامه میدهد: اجتماع زیستپذیر شامل مجموعه متنوعی از موضوعات مختلف است که بهوسیله یک سری اصول راهنما همچون دسترسی، برابری و مشارکت بیان میشود و مفاهیم مربوط به زیستپذیری بر مبنای آنها شکل میگیرد.
رضایی میافزاید: در یک شهر زیستپذیر به سلامت اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و روانی ساکنان آن توجه میشود و اصول کلیدی که به این مفهوم استحکام میبخشد شامل برابری، عدالت، امنیت، مشارکت، تفرج و قدرت بخشیدن است.
وی با بیان اینکه برای سنجش شاخصهای توسعهیافتگی و زیستپذیری در ابعاد اجتماعی و فرهنگی شهر دوگنبدان از مؤلفههای زیادی استفاده شده است، به اینصورتکه ابتدا به مقایسه محلات منتخب بهصورت کلی، سپس به سنجش همین مؤلفهها در هریک از محلات پرداخته میشود تا میزان اختلاف در رضایتمندی از مؤلفههای اجتماعی نمایان شود، ادامه میدهد: برای سنجش میزان کیفیت محیط زیست و کالبدی این شهر، از ۱۵ مؤلفه استفاده و به مقایسه میزان رضایتمندی شهروندان محلات منتخب از کیفیت محیط زیست پرداخته شده است.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد خاطرنشان میکند: برای تقویت یافتههای به دست آمده، به مقایسه میزان رضایت شهروندان محلات مختلف شهر دوگنبدان به لحاظ ارائه خدمات از سوی سازمانهای متولی شهری پرداخته شد که نتایج حاصل از آزمون کروسکال والیس نشان میدهد که تنها در مورد مؤلفه گسترش شبکه حملونقل عمومی تفاوت معناداری میان محلات مختلف شهری وجود دارد همچنین برای بسیاری از مؤلفهها از جمله ایستگاه آتشنشانی، فضای سبز، ایجاد سیلبند و مبلمان شهری تفاوت معنادار به دست آمده است و میزان رضایت شهروندان محلات مختلف مشابه یکدیگر است.
راهکارهایی برای زیستپذیری دوگنبدان
حسین جنتی، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری میگوید: هرچند ارتقای زیستپذیری در مقیاسهای فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه برنامهریزان قرار داشته است، اما در دهههای اخیر و با اولویت یافتن هدف توسعه و تدوین آنها در قالب برنامههای توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعهشناختی درباره زیستپذیری در ادبیات توسعه و همچنین، برنامهریزیها سیاستگذاریهای کلان کشورهای پیشرفته راه یافته است.
وی تصریح میکند: با گسترش رویکرد انسانی و ورود مفهوم زیستپذیری در ادبیات توسعه پایدار و برنامهریزی اجتماعی و اقتصادی نوین، مراکز و مؤسسات بسیاری به مطالعه درباره مفهوم کیفیت زندگی، شاخصهای سنجش و چگونگی ارتقای آن میپردازند.
این دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری با بیان اینکه شهر دوگنبدان در ارتفاع ۵۵۰ متری از سطح دریا با مساحتی بالغ بر ۱۳ کیلومترمربع و در ۱۲۵ کیلومتری جنوب غربی شهر یاسوج (مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد) قرار گرفته است و مطابق با سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۸۳۲، جمعیتی معادل ۳۱ هزار و ۵۵۳ نفر دارد، میگوید: به لحاظ کالبدی شهر دوگنبدان توسط محور عبوری و تاریخی شیراز-اهواز به دو قسمت شمالی-جنوبی تقسیم شده است که ساختمانها و محالت نوساز و جدیدالاحداث در قسمت شمالی و محالت قدیمی و بافت فرسوده و مستهلک شهر با مرکزیت قریههای قدیمی پره بالی و رادک در قسمت جنوبی قرار دارد.
وی تصریح میکند: بافت آسیبپذیر و در معرض خطر شهر دوگنبدان در مساحتی بالغ بر ۱۱۰ هکتار، جمعیتی بیش از ۵۵ هزار نفر در بیش از ۲۸۰۰ واحد پراکنده است که وجود واحدهای قدیمی و فرسوده همچنین شیبهای زیاد و نبود دسترسیهای مناسب در این محلات، باعث ایجاد معضلات اجتماعی و رفتاری در این محلات میشود.
جنتی با بیان اینکه بهمنظور ارزیابی قابلیت زیستپذیری و کیفیت زندگی پایدار محلات شهری در شهر دو گنبدان بر اساس پیمایش میدانی در سطح محلات کارکنان شرکت نفت و سادات مؤلفههای متعددی در ابعاد کالبدی، فضایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیرساختی مورد بررسی قرار گرفته است و از طریق روشهای آماری مختلف مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است، اظهار میکند: با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش اخیر کارشناسان درباره محلات شهر دوگنبدان میتوان مطرح کرد که این شهر در وضعیت مطلوبی در ابعاد مختلف زیستپذیری و شهر پایدار قرار ندارد اما محله کارکنان شهرک نفت بنا بر دلایل متعدد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی در وضعیت مطلوبتری قرار دارد.
وی میافزاید: بعضی از راهکارهایی که میتواند منجر به ارتقای شرایط زیست و کاهش مشکلات شهری در شهر دوگنبدان شود شامل اشتغالزایی و تأمین امنیت شغلی شهروندان ساکن در محلات بافت فرسوده از طریق آموزش، آگاهیبخشی و برگزاری کارگاههای مهارتورزی و کارورزی، تسریع در بازآفرینی بافت فرسوده محلات شهر نظیر محله سادات بهمنظور ارتقای کیفیت زیست، مقاومسازی ابعاد کالبدی محلات و کاهش ناهنجاریها وآسیبهای اجتماعی تصمیمگیری و برنامهریزی برای فعالیتها جهت سرمایهگذاری و رونق اقتصادی و کاهش فقر، توسعه و گسترش امکانات آموزشی کلاس آموزشی و مهارت، مهدکودک و مدارس با دسترسیهای مناسب در سطح محلات فرسوده شهر، تقویت و توسعه ناوگان حملونقل عمومی یکپارچه، آسفالت و بهسازی معابر بهویژه در بافتهای فرسوده و طراحی و ایجاد فضاهای مکث و تنفس در محلات بافت فرسوده بهمنظور استراحت و تجمع همسایگان، افزایش تعاملات اجتماعی و همسایگی ساکنان است.
این دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری تصریح میکند: از دیگر راهکارها برای زیستپذیری شهر دوگنبدان بهبود نورپردازی و روشنایی معابر و فضاهای عمومی نظیر پارکها و بوستانها بهمنظور افزایش ایمنی و امنیت ساکنان، حمایت از کسبوکارهای کوچک و خانگی در قالب سهولت در اعطای وام و تسهیلات بهمنظور ایجاد شغل و درآمدزایی برای ساکنان منطقه، توجه به زیبایی منظر ساختمانها و فضاهای شهری و کیفیت خیابانها و معابر عمومی و همچنین جلوگیری از انباشتن نخالههای ساختمانی حاصل از ساختوساز در حاشیه خیابانها است.
وی معتقد است: مهمترین دلایل تفاوت بین محلات شهر دوگنبدان بهویژه پایین بودن سطح زیستپذیری آنها، نبود طرح خدماتشهری مناسب، نبود آسفالت مناسب، فاضلابهای سطحی و روباز در محله سادات، توجه نکردن مجموعه مدیریت شهری به تنظیف و بهداشت شهری، کمبود آب آشامیدنی بهداشتی و سالم، متصل نبودن به سیستم حملونقل شهری هوشمند، بیکاری و غالب بودن اشتغال کاذب و پنهان، تکثر کسبه و دستفروشیها، سوءتغذیه و بدمسکنی، گسترشآسیبهای اجتماعی، تبعیض اجتماعی و خدماتی و امنیت ناپایدار بهویژه در محله سادات است.