به گزارش حاشیه خبر به نقل از ایسنا، سیاوش آریا با انتشار تصاویری درباره وضعیت نقشبرجسته «تنگ بتا» گفت: قاچاقچیان اموال تاریخی به نقشبرجسته بسیار ارزشمند «تنگ بتا» در زمانی نامعلوم یورش برده و به بخشهایی از آن آسیب رسانده و حتی بخشهایی از آن را شکستهاند. همچنین کنار سنگنگاره را با مواد منفجره و باروت سوراخ سوراخ کرده و به آن دستبرد زدهاند.
به گفته او، سنگنگاره «تنگ بتا»، منسوب به دوره الیمایی در ایران است که پیکره ۱۲ تن را در یک قاب زیبا در بلندیهای کوه دلا در دشت شیمبار نشان میدهد که از دیدگاه تاریخ اجتماعی و مطالعات باستانشناختی دارای اهمیت بسیار فراوانی است. با این همه، گذشت زمان و بیتوجهی متولیان میراث فرهنگی به آن و بدتر از آن دستدرازی قاچاقچیان، آسیبهای برگشتناپذیری به این اثر تاریخی وارد کرده است. ازسوی دیگر، عوامل بیولوژیکی (گل سنگها) و طبیعی و محیطی نیز سبب شده تا نقشبرجسته دوهزارساله نامدار به «تنگ بتا» در سراشیبی نابودی جای گیرد.
این پژوهشگر میراث فرهنگی درباره ارزش این نقشبرجسته گفت: سنگنگاره «تنگ بتا» بازمانده از عصر «الیمایی» دارای ۱۲ پیکره است که ۹ تن کنار هم و در یک ردیف جای گرفته و سه تن دیگر در قابی کوچکتر و در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. این سنگنگاره که در یک قاب بزرگ حجاری شده، ۸.۵ متر درازا و ۲ متر پهنا دارد که بزرگترین سنگنگاره الیمایی به شمار میآید. این سنگنگاره در سال ۱۸۴۱ میلادی توسط «سر هنری لایارد» با راهنمایی مردم بومی پیدا شد. ۹۰ سال پس از کشف این سنگنگاره با گرفتن نخستین عکسها از نقشبرجسته در سال ۱۹۲۹ میلادی به وسیله «مونی پنی» ـ کنسول انگلیس در اهواز ـ و چاپ آن از سوی هرتسفلد، باستانشناس نامدار در سال ۱۹۳۰، این اثر در میان تاریخنگاران و باستانشناسان شناخته شد.
آریا اضافه کرد: نخستین شرح درباره این سنگنگاره و بررسی ریزهکاریها و سنگنبشتهها به وسیله «بیوار» و «شکد» در سال ۱۹۶۲ میلادی که به دشت شیمبار آمدند انجام شد. در سال ۱۹۶۳ میلادی نیز در چهارچوب «برنامه توسعه ملی ایران»، هانسمن به این مکان آمد و سرانجام «لویی واندن برگ» و «کلاوس شیپمان» در سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۸ و سال ۱۹۷۵ از این نقشبرجسته دیدن کردند.
نقشبرجسته تنگ بتا با شماره ۲۵۹۸۹ در تاریخی ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۷ ثبت ملی شده است.
تخریبهای ناشی از عوامل بیولوژیکی، یادگارنویسی و شکسته شدن بخشهایی از این نقشبرجسته
در پژوهشهای تاریخی دیگر درباره الیماییها آمده است: «ایران اشکانی، دارای ساختاری ملوکالطوایفی بود و خاندانهای حکومتگر کوچک و بزرگ به ایفای نقش میپرداختند. الیماییها پس از بسط قدرت سلوکیان در ایران، در نواحی شمالی خوزستان و ناحیه کوهستانی زاگرس جنوبی، حکومتی محلی تشکیل داده و تا ظهور ساسانیان حکمرانی کردند. در گزارشهای نویسندگان یونانی و رومی، به منطقه الیمایی (در سرزمین پارس) اشاره شده است.
الیمایی مرکز اصلی هنر عصر اشکانی، با جای دادن آثار تصویری و نقوش برجسته متعدد، منبع الهام سلسله بعدی در پارس، یعنی ساسانیان است. فعالیتهای تجاری آنان محدود نبوده، بلکه کشف سکههایی در نواحی شمالی عربستان، نشانگر نقش اقتصادی مهم آنهاست. بیشتر آثار یادمانی دوره اشکانی در حیطه فرهنگی الیمایی قرار دارند که مورد تقلید و تحسین حکومتهای بعدی قرار گرفت. در مجموع، میراث هنر پارتی و سپس ساسانی را که در صحنههای اعطای مقام، نبرد تن به تن سوار بر اسب و بهویژه تمام رخنمایی که یکی از دستاوردهای اصلی فرهنگ پارتی شناخته میشود در ابتدا باید در هنر الیمایی جستوجو کرد.»
عکسها از سیاوش آریا