به گزارش حاشیه خبر، این درگیری شامگاه ۲۱فروردین سال ۱۴۰۱ در جنوب پایتخت رخ داد. آن شب پسری ۲۵ساله که هر ۲ پایش هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود به همراه پدرش که او نیز از ناحیه دست با ضربات قمه زخمی شده بود، به بیمارستان انتقال یافتند اما پسر جوان بهدلیل شدت جراحات جانش را از دست داد.
با مرگ او، گزارش این جنایت به قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. با حضور تیم جنایی در بیمارستان معلوم شد که مقتول با پسرعمهاش اختلاف داشته و شب حادثه وی به همراه چند نفر از دوستانش به مقابل خانه مقتول رفته بودند. آن شب در جریان درگیری، پسرعمه با کلت کمری به پاهای پسرداییاش شلیک کرده و دوست قاتل نیز پدر مقتول را با قمه از ناحیه دست زخمی کرده و پس از این حادثه، متهمان فراری شده بودند. ۲مجروح حادثه نیز با کمک شاهدان و اورژانس به بیمارستان انتقال یافتند که یکی از آنها جانش را از دست داد.
با این اطلاعات تحقیقات برای دستگیری عامل شلیک مرگبار و دوستش آغاز شد اما آنها پس از قتل فراری شده بودند. در این شرایط اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه پسرعمه قاتل ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید که وی به تهران برگشته است. با این سرنخ مأموران راهی مخفیگاه وی شدند و او را به همراه برادرش که در درگیری مرگبار شرکت داشتند، دستگیر کردند و به فرار ۱۵ماهه آنها پایان دادند.
جنایت مسلحانه بهخاطر لایو اینستاگرامی
متهم به قتل صبح دیروز برای انجام تحقیقاتی، به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. وی که ۳۱ساله است در بازجوییها به قتل پسردایی خود اعتراف کرد اما گفت که قصد قبلی برای ارتکاب جنایت نداشته است. متهم به قتل گفت: من و برادرم از مدتها قبل با خانواده داییام دچار اختلاف شده بودیم اما هیچ وقت راضی به مرگ یکدیگر نبودیم. مقتول همیشه احساس میکرد قدرت زیادی دارد و همیشه برای ما کری میخواند و این کل کلها به دنیای مجازی هم کشیده شده بود. بهعنوان مثال خانواده داییام بارها در استوریهای اینستاگرام به ما فحاشی کرده بودند و ما هم بارها به آنها تذکر داده بودیم. البته ما هم با آنها کلکل داشتیم و جوابشان را در استوریهایمان میدادیم اما تذکرهایمان به جایی نمیرسید. وی ادامه داد: دعوا و اختلاف میان ما ادامه داشت و هربار با میانجیگری اطرافیان، دعواهایمان ختم به خیر میشد اما شب حادثه اتفاق ناخوشایندی رخ داد. آن شب من خانه برادرم بودم که پسرداییام زنگ زد و فحاشی کرد. او در لایو اینستاگرام هم به ما بیاحترامی کرده بود و همین موجب شد تا قرار دعوا را مقابل خانه مادربزرگم بگذاریم. متهم گفت: من به همراه برادرم و دوستم به محل درگیری رفتیم و متوجه شدیم آنها هم اسلحه دارند که شلیک کردند و تیر به پای دوستم اصابت کرد و او با قمه ضربهای به داییام زد. سپس من اسلحه را به طرف پسرداییام گرفتم و تهدید کردم که جلو نیاید اما او به حرفم گوش نکرد و من برای ترساندن او زمین را نشانه گرفته و شلیک کردم که متأسفانه گلولهها به پای پسرداییام برخورد کرد و جانش را گرفت.
وی در ادامه گفت: من راننده کامیون بودم و سالها قبل اسلحه را برای دفاع از خودم در برابر سارقان خریدم؛ چون چند نفر از همکارانم به دام راهزنان جادهای افتاده و آنها با تهدید ماشین یا پول نقدشان را به سرقت برده بودند. من هم اسلحه تهیه کرده بودم تا چنانچه در خطر افتادم از خودم محافظت کنم اما فکرش را نمیکردم روزی با اسلحه جان پسرداییام را بگیرم. متهم ادامه داد: من و برادرم بعد از قتل از ترسمان فراری شدیم و در این چند ماه در شهرهای مختلف زندگی کردیم. گاهی ناچار میشدیم داخل ماشین بخوابیم اما دیگر از آوارگی و سرگردانی خسته شده بودیم و تصمیم گرفتیم نزد خانوادههایمان برگردیم که دستگیر شدیم.