به گزارش حاشیه خبر، ۱۸ اردیبهشت امسال، مادر و دختری با علائم مسمومیت شدید به یکی از بیمارستانهای غرب تهران منتقل شدند، اما لحظاتی بعد مادر ۳۸ ساله و دختر ۱۳ سالهاش جان باختند. با اعلام موضوع مرگ مشکوک، به بازپرس محسن اختیاری و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بررسیها آغاز شد.
در تحقیقات اولیه دختر ۱۸ ساله خانواده که به اورژانس زنگ زده بود، گفت: من و دوستم داخل اتاقم بودیم که فهمیدم مادر و خواهرم حالشان بد شده ظاهراً تن ماهی خورده بودند.
مرگ با سیانور
از آنجا که مسمومیت با تن ماهی بر اثر سم بوتولیسم است اما نظریه پزشکی قانونی اعلام کرد که علت مرگ مصرف سیانور است، بنابراین وقتی فرضیه خودکشی نیز برای تیم جنایی رنگ باخت تنها این فرضیه مطرح شد که فردی به عمد سیانور را در غذای این مادر و دختر ریخته باشد.
این احتمال زمانی بیشتر شد که پدر خانواده راز مسمومیتهای سریالی خانوادهاش را مطرح کرد: این بار من خانه نبودم اما قبل از این نیز دوبار من و خانوادهام دچار مسمومیت شده بودیم. دفعات قبلی به ما گفتند سم آرسنیک در بدنمان پیدا شده است اما این بار که سم سیانور تأیید شده این موضوع برای من گیجکننده است.
وجود سم در بدن قربانیان، این موضوع را نشان میداد که قتلها خانوادگی است و عامل یا عاملان جنایت یا از افراد خانواده هستند یا افرادی هستند که به خانه رفتوآمد دارند. از آنجایی که دختر بزرگ خانواده و دوستش تنها کسانی بودند که در خانه بودند به آنها مشکوک شدند. در تحقیقات از آذر دختر ۱۸ ساله، او گفت: شاید دوستم دنیا به خاطر حسادت این کار را کرده باشد. او وضع مالی خوبی ندارد و به ما حسودی کرده است.
با اظهارات دختر جوان، کارآگاهان به سراغ دوست او رفته و در بازرسی از خانهاش مقداری سیانور پیدا کردند که او به ناچار لب به اعتراف گشود و مدعی شد به همراه آذر داخل غذای مادر و خواهر او سیانور ریخته و آنها را به قتل رسانده است.
با اعتراف دنیا، کارآگاهان جنایی به سراغ آذر رفته و دختر جوان به ناچار به قتلها اعتراف کرد. با اعتراف همکلاسیها به قتلها، به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، آنها روانه بازداشتگاه شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
جنایت برای مهاجرت
پشت کنکوری هستند و هر دو به اتهام قتل بازداشت شدهاند. دخترانی که تصمیم داشتند پدر خانواده را نیز به قتل برسانند تا با ارثیه میلیاردی به خارج از کشور مهاجرت کنند.
دختر جوان درباره ماجرای قتل خانواده دوستش گفت: آرزو داشتم ثروتمند شوم و از ایران مهاجرت کنم. آذر هم همین آرزو را داشت، اگر خانوادهاش کشته میشدند اموال به او میرسید.
می خواستید پدرش را هم بکشید؟
بله. دو بار هم این کار را انجام دادیم، اما موفق نشدیم. بعد گفتیم او را در فرصتی دیگر میکشیم.
نقشههای قبلیتان چه بود؟
از طریق فضای مجازی آرسنیک خریداری کردیم و دو بار داخل مواد غذایی ریختیم. برای اینکه ماجرا را طبیعی نشان دهیم، خودمان را به دل درد و مریضی زدیم که مثلا ما هم مسموم شدهایم و حتی با خانواده آذر به بیمارستان رفتیم و تحت درمان قرار گرفتیم.
اما هر دو بار نقشهمان با بنبست مواجه شد و با خودمان گفتیم سم آرسنیکی که خریداری کردهایم تقلبی است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم سیانور خریداری کنیم و به ناصرخسرو رفتیم و سیانور تهیه کردیم.
خانواده خودت چی؟ نمیخواستید آنها را بکشید؟
پدر آذر در کار ساختوساز بود و وضع مالی خوبی داشت، اما خانواده من وضعیت مالی خوبی نداشتند و حذف خانواده من کمک مالی به ما نمیکرد. نقشه ما برای قتل فقط به خاطر پول بود که بتوانیم مهاجرت کنیم.
با آذر چطور آشنا شدی؟
همکلاسی دوره دبیرستان بودیم. پدر آذر به من کمک مالی کرد که توانستم در آن مدرسه تحصیل کنم. بعد از آن روز به روز دوستیمان بیشتر میشد تا این اواخر که هر کدام چند روز در خانه دیگری میماندیم تا برای کنکور درس بخوانیم.
پشت کنکوری بودید؟
یک سالی میشود، اما کنکور نقشی در تصمیم ما نداشت. ما فقط به زندگی در خارج و مهاجرت فکر میکردیم.
کدام کشور مقصدتان بود؟
هنوز به مقصد فکر نکرده بودیم، فقط به ارثیه میلیاردی فکر میکردیم.
ریشهیابی از مجازات مهمتراست
دکتر فاطمه قاسمزاده – روانشناس
یکی از موارد قابل توجه در این حادثه تأثیر اطرافیان بر افراد در سنین نوجوانی و جوانی و همچنین بر یکدیگر است. این اطرافیان میتواند پدر ومادر باشند یا دوستان یا حتی رسانهها و فضای مجازی. البته بیتردید تأثیر انسانها بر یکدیگر بیشتر است تا رسانهها. هر چقدر سن پایینتر باشد یا افراد در دوران بلوغ باشند بیشتر تحت تأثیر این موارد قرار میگیرند.
اگر افراد خیلی عمیق به مسائل نگاه نکنند، اهل مطالعه نباشند و با افرادی که میتوانند به آنها کمک کنند در رابطه نباشند، ممکن است تحت تأثیر تصمیمات منفی قرار بگیرند.در این پرونده باید بررسی بیشتری شود که این بچهها در چه خانوادهای بزرگ شدهاند، رفتار خانواده با آنها چگونه بوده است، چه مدت است که باهم دوست بودهاند، آیا در این مدتی که باهم دوست هستند آیا با افراد دیگری هم در رابطه بودهاند؟ آیا از آن نوع افراد هستند که تحت تأثیرهیجانات چنین کاری را انجام دادهاند یا سابقه چنین رفتاری را داشتهاند.
به هرحال به این سادگی نمیشود درباره چنین موضوعی که چنین عمق خشونتباری دارد قضاوت کرد و نیاز به بررسی بیشتر و اطلاعات بیشتر از آنها و خانوادههایشان است. بچههایی که تحت تأثیر هیجانات هستند تفکر و منطق در رفتار و کردارشان کمتر تأثیر میگذارد ولی باید ریشهیابی کلیتری کرد که این بغض و کینه و ناراحتی در چه حدی بوده که اینها را به اینجا کشانده است؟
بچههای امروزی شدت خواستهها و توقعاتشان و همچنین شدت عکسالعملی که در برابر برآورده نشدن خواستههایشان نشان میدهند خیلی بیشتر از بچههای قدیم است و به نظر من بخشی که خیلی تاثیرگذار میتواند باشد فضای مجازی است.بچهها الگوهای متفاوت و عجیب و غریبی در این فضاها دارند که دائماً با آنها سر و کار دارند و فکر میکنند اگر مثل آنها رفتار کنند ممکن است به مدل زندگی که میخواهند دست پیدا کنند.
نقش فضای مجازی را روی بچهها نمیشود نادیده گرفت. واقعیت این است که از بعد جامعه شناسی و روانشناسی این مسأله باید مورد بررسی قرار بگیرد و اگر بخواهیم این نوع قضایا پیگیری شود باید پژوهش انجام شود و اگر این بچهها فقط مجازات شوند به خیلی ابهامات پی نمیبریم .باید روی این بچهها بررسی و پژوهش کرد، دلایل را پیدا کرد و به راهکار دست یافت.