به گزارش ایتنا و به نقل از ایندیپندنت، از آنجایی که تعداد مشاوران و روانشناسانی که به قصد شهرت و ثروت راهی رسانههای اجتماعی شدهاند رو به افزایش است، محتویات آنها راجع به سبکهای دلبستگی یا رنجهای حلنشده قدیمی، میتواند به اختلالهای روزانه برای میلیونها نفر تبدیل شود.
ایولین هانتر، روانشناس مشاور، میگوید: «ما از دورهای گذشتهایم که پرداختن سلامت روان بسیار ناخوشایند بود و مردم را از جستوجو برای درمان باز میداشت.»
او افزود: «رسانههای اجتماعی این ناخوشایندی و انگ را در برخی جهات از بین برده و مشکلات افراد بر سر سلامت روان را عادی کردهاند. بدینسان، تشخیص اینکه کدام راه درست است یا کدام متخصص بهتر، بسیار دشوار است و در بسیاری موارد به اطلاعات نادرست و سوءتفاهم منجر میشود.»
به عقیده هانتر، روش انتشار سریع اطلاعات در رسانههای اجتماعی میتواند تشخیص دقیق، حرفهای و تخصصمحور را دشوار کند.
او تاکید میکند: «متخصصان سلامت روان که در رسانههای اجتماعی فعالاند باید سه ویژگی داشته باشند: شایستگی، تفسیر شواهد با حسن نیت، و درستکاری.»
با در نظر گرفتن این موضوع در مطالعه محتویات مربوط به سلامت روان این شش زنگ خطر را در نظر داشته باشید:
۱. دارنده حساب در رسانههای اجتماعی مدارک تخصصی خود را بهاشتراک نمیگذارد
چهرههای مشهور در حوزه سلامت روان درباره مدارک تخصصی و مدارج تحصیلی خود شفاف عمل میکند. آنها اطلاعات تخصصی خود را مدام بهروزرسانی میکنند. بنابراین از تخصص افرادی که در حوزه سلامت تولید محتوا میکنند، مطمئن شوید.
برای اینکار میتوانید نام این افراد را به صورت آنلاین در وبسایتهای تخصصی جستوجو کنید یا سراغ حساب کاربری لینکدین و وبسایت شخصی آنها بروید.
۲. این افراد سعی میکنند چیزی به شما بفروشند
طبیعی است که متخصصان و کارشناسان بخواهند در صفحه خود کتاب یا کارگاه آموزشی خود را تبلیغ کنند. اما اگر تمام گفتههای آنها شما را به سمت محصولاتشان برای فروش، سوق میدهد باید احتیاط کنید. بین اشاره کردن به منابع و تقویت دانش و صرفا فروش محصولات تفاوت بسیاری وجود دارد.
۳. محتویات تولیدشده حاوی اصطلاحات تخصصی است
کلمات مربوط به رواندرمانگری در جملات روزمره نفوذ میکند. صحبت در مورد مرزها، سرکوب، کودک درون، سبکهای دلبستگی، تروما یا شوکهای روانی، محرکها – و بسیاری موارد دیگر – به طور مکرر در اطراف ما پراکنده میشود.
افرادی که اصطلاحات مربوط را به طور کامل و به خوبی درک نکرده اما در رسانههای اجتماعی کموبیش شنیدهاند، از این اصطلاحات بهعنوان سلاحی در گفتوگو استفاده میکنند.
مولی اسپیسمن، مددکار اجتماعی بالینی در نیویورک، میگوید: «در برخی موارد، استفاده از کلمات خاص و استفاده نادرست از آنها معنای آنها را کمرنگ میکند.»
او میگوید: «پزشکان قابل اعتماد معمولا از اصطلاحات درمانی و تخصصی استفاده نمیکنند، زیرا میخواهند درمان و سلامت روان را برای همگان قابل دسترس و قابل هضمتر کنند.»
۴. متخصصان خودتشخیصی یا برچسبزدن را ترویج میکنند
یک قانون ساده میگوید: اختلالات خودتان و دیگران را شخصا تشخیص ندهید.
رسانههای اجتماعی اغلب اینگونه عمل میکنند: اگر این موارد را دارید پس خودشیفتهاید یا به اختلال بیشفعالی مبتلایید یا اینکه شما را با موارد محدودی در طیف اوتیسم قرار میدهند.
اغلب مردم با این مشکل مواجهاند و بدون مراجعه به متخصص میگویند: «من این اختلال را دارم یا شریک زندگیام، فلان اختلال را دارد.»
۵. آنها با طرفداران خود تعامل دارند
تعامل با دنبالکنندهها و طرفداران، مرز حریم خصوصی و کاری را میشکند و در این صورت هدایت آنها در جهت درست درمان غیرممکن خواهد بود. متخصصان باید با طرفدارانشان مثل مشتریان فروشگاهها برخورد کنند. بنابراین اگر مشاوری را دیدید که با طرفداران خود صمیمی شده است، از دنبالکردن او دست بردارید. این یک زنگ خطر و هشدار است.
۶. مشاوران یک روش را بهعنوان راهحل برتر مشخص میکنند
برای سلامت روان و درمان اختلالات روشهای درمانی متعددی وجود دارد. اگر شیوههای رفتاردرمانی و درمان شناختی گرفته تا گشتالتدرمانی، روانکاوی تحلیلی، هنردرمانی و غیره. بنابراین تکیه بر یک شیوه درمانی خطا است.
افراد مختلف با توجه به سوابق تاریخی تربیتی، جغرافیایی و فرهنگی مختلف، در روند سلامت روان، نیازمند روشهای منحصربهفردند و نمیتوان با استفاده از یک فرمول واحد یا چند نکته روانشناسی به عمق روان افراد دست یافت.