اول مهر اول تاریخ است. مدرسه یعنی جایی برای یادگرفتن، برای مهارت آموختن، برای بازی کردن و خندیدن، جایی که حیاط آن بوی زندگی می دهد. مدرسه بهترین جای دنیاست اگر حال دانش آموزان و معلمان در آن خوب باشد. جایی که نظام آموزشی پویای آن دانش آموزان را با ذوق و شوق کودکانه به مدرسه می رساند، نه جایی که نظام آموزشی کهنه و فرسوده، از بچهها فقط حفظ کردن و دیکته نوشتن را میخواهد و دانش آموزان را با سم مهلک نمره به رقابتی بیحاصل میکشاند.
سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در حالی در ایران آغاز میشود که به گفته وزیر آموزش و پرورش امسال حدود ۱۶ میلیون نفر دانش آموز از کلاس اول ابتدایی تا پایه دوازدهم باید در بیش از ۱۱۰ هزار مدرسه دولتی و غیر دولتی مشغول تحصیل شوند. آماری که در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۵ میلیون نفر بود و در سه سال گذشته حدود ۷ درصد افزایش یافته اما در عوض به علل مختلف میزان ترک تحصیل و دانشآموزانِ بازمانده از تحصیل نیز بیشتر شده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان می دهد که حدود ۹۱۱ هزار که در رده سنی آموزشی هستند، در ســال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ از تحصیل بازماندهاند و حدود ۲۷۹ هزار دانشآموز نیز در این سال ترک تحصیل کردهاند. این گزارش نشان داد که گر چه میزان ترک تحصیل در یک دهه اخیر در دوره متوسطه دوم حدود ۲۲ درصد کاهش یافته اما در عوض میزان ترک تحصیل در دوره ابتدایی حدود ۲۰ درصد و در دوره متوسط اول حدود ۵۰ درصد بیشتر شده است.
تغذیه نامناسب، کمتحرکی و چاقی، آلودگی هوا و بیتوجهی به سلامت دندان، سلامت جسمی دانش آموزان را تهدید میکند و آنان را مستعد ابتلا به دیابت، فشارخون، بیماریهای قلبی و سرطان در بزرگسالی میکندبر اساس این گزارش بیشترین میزان بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل در پنج استان سیستان و بلوچستان، آذربایجانغربی، خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان بوده است. در این میان بیشترین میزان بازماندگی از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان بوده به طوری که حدود ۱۸ درصد از دانش آموزان این استان از تحصیل بازماندهاند. گزارش مرکز پژوهش های مجلس میگوید: میزان بازماندگی از تحصیل با سطح رفاه خانوادهها ارتباط مستقیم دارد.
«معصومه نجفی پازوکی» معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش نیز بتازگی گفته است: جدیدترین آمار نشان میدهد که حدود ۱۶۰ هزار دانش آموز مقطع ابتدایی امسال از تحصیل بازماندهاند و اگرچه روند بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی در پنج سال گذشته ثابت بوده اما میزان ترک تحصیل افزایش یافت است. کمبود معلم و فقر و مشکلات اقتصادی خانوادهها از جمله علل ترک تحصیل دانش آموزان ذکر شده است.
اما ترک تحصیل تنها مسالهای نیست که زندگی دانش آموزان و خانوادههای آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. سلامت جسمی و روانی آنان نیز با مخاطرات زیادی مواجه است. در سه سال گذشته از زمانی که همه گیری کرونا در ایران زندگی همه مردم را آشفته کرد، مسائل جدیدی به وجود آمد.
کرونا سبب شد، تعداد زیادی از دانش آموزان هر چند با علائم کم به بیماری کووید۱۹ مبتلا شوند و این بیماری را به خانوادهها منتقل کنند. از طرف دیگر با آنلاین شدن مدارس، کمتحرکی، چاقی و به خصوص افسردگی در میان دانش آموزان به شکل محسوسی افزایش یافت. آموزش آنلاین در مدارس همچنین کیفیت آموزش را پایین آورد و افت تحصیلی را در بین گروههای مختلف سنی و تحصیلی دانش آموزان افزایش داد.
سلامت دانش آموزان ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دارد. آنچه بیشتر و در نگاه اول به چشم میآید، تامین سلامت جسمی دانش آموزان است که قدم اول است. ظاهرا هنوز در قدم اول ماندهایم و حتی در تامین سلامت جسمی دانش آموزان هم کارنامه قابل قبولی نداریم. مسائلی از قبیل تغذیه سالم، رسیدگی به مشکلات اسکلتی، ورزش و تحرک، پیشگیری از بیماریهای واگیر و غیر واگیر و غربالگری دانش آموزان از نظر سلامت چشم، گوش و دندان وضعیت قابل دفاعی ندارد.
مسائلی البته به علت ضعف مدیریتی و کمبود شدید مربی بهداشت در بسیاری از مدارس کشور مغفول مانده است و عمده بار رسیدگی به این مسائل به عهده خانوادهها و والدین است. اما بخش بسیار مهم دیگر سلامت دانش آموزان ابعاد سلامت روانی و اجتماعی است. در این حوزه نه تنها مدارس و نظام پر اشکال آموزش و پرورش بلکه بسیاری از والدین نیز از آن غافل هستند.
سلامت جسمی دانش آموزان
تنها نکته مثبت در رسیدگی به سلامت دانش آموزان پیشگیری از برخی بیماری واگیر است که از زمان شکل گیری نظام شبکه بهداشت و گسترده شدن واکسیناسیون از زمان نوزادی، بسیاری از بیماریهای واگیر مثل آبله، فلچ اطفال، کزاز، سیاه سرفه، حصبه، دیفتری، سرخک، سرخجه و هپاتیت بی تا حد زیادی کاهش یافته و کنترل شدند اما در عوض بیماریهای واگیر دیگری مثل کرونا، آنفلوانزا و بیماریهای مقاربتی مثل زگیل تناسلی و … همچنان سلامت دانش آموزان و نسل جدید را تهدید میکند.
بیماریهایی که در بسیاری از کشورها با انجام واکسیناسیون یا آموزشهای عمومی تا حد زیادی کنترل شده است، حتی بیماریهای کمتر کشندهای مثل آبله مرغان نیز در بسیاری از کشورها با انجام واکسیناسیون کنترل میشود تا هم جلوی غیبت و اُفت تحصیلی دانش آموزان گرفته شود و هم به سلامت پوست و زیبایی آنان لطمهای وارد نشود، مواردی که در ایران همچنان کمتر مورد توجه است.
سلامت دانش آموزان و نسل آینده کشور به داشتن دندانهای سالم نیز بستگی دارد. اگرچه با بالارفتن سطح سواد والدین و خانوادهها توجه به بهداشت دهان و دندان در میان کودکان امروز نسبت به گذشته بهتر شده است و نسل امروز نسبت به نسلهای قبلی دندانهای بهتری دارند اما شاخص DMF یا پوسیدگی، کشیدگی و ترمیمی دندان در ایران همچنان بالاست و هر ایرانی ۱۵ ساله به طور متوسط ۳.۴ دندان پوسیده دارد. شاخصی که با بالارفتن سن بیشتر هم میشود.
بر اساس اعلام سازمان نظام پزشکی حدود ۷۰ درصد مردم توان پرداخت هزینههای دندانپزشکی را ندارند. ضعف عملکرد بیمهها نیز آینده روشنی را در این زمینه نشان نمیدهد مگر اینکه آموزش همگانی، غربالگری و اقدامات بهداشتی سلامت دهان که به صورت محدود برای برخی مقاطع اجرا میشود به همه مقاطع و برای کل دانش آموزان کشور اجرا شود.
گرانی و مصرف غذاهای بیکیفیت
سلامت جسمانی کودکان تا حد زیادی به تغذیه سالم آنان بستگی دارد. امری که در سالهای اخیر به علت افزایش مصرف فست فود و غذاهای آماده و نیز ریزه خواری با تنقلات چرب و شیرین و شور به بیراهه رفته و سلامت دانش آموزان را به جد به خطر انداخته است. تغذیهای که به علت گرانی روز افزون لبنیات، گوشت و میوه به خصوص برای اقشار کم درآمد بیش از گذشته به خطر افتاده است. توزیع شیر در مدارس هم تعطیل شده و همزمان زندگی در آپارتمانهای کوچک در شهرهای آلوده موجب افزایش کمتحرکی و میزان کم ورزش در بین دانش آموزان به خصوص دختران دانش آموز شده است و البته گرایش بیشتر آنان به لوازم آنلاین نیز به این مساله دامن زده است.
گرانی و کاهش مصرف گوشت، لبنیات و میوه سلامت جسمی دانش آموزان را تهدید میکند
وزارت بهداشت سالهاست که آمار دقیقی از وضعیت تغذیه دانش آموزان اعلام نکرده است، آمارهایی که اگر در تحقیقات دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت وجود داشته باشد هم کمتر به اطلاع عموم میرسد. نتیجه یک فراتحلیل در سال ۱۳۹۵ نشان داده است که هشت درصد دانش آموزان مقطع ابتدایی اضافه وزن دارند یا چاق هستند، این تحقیق نشان داد میزان چاقی در میان پسران مقطع ابتدایی بیش از دختران است. آمارها نشان میدهد حدود ۲۴ درصد مردم ایران چاق هستند و حدود ۳۶ درصد اضافه وزن دارند، آماری که با روند افزایش وزن و کمتحرکی در کودکان و نوجوانان در دهههای آینده افزایش مییابد.
چاقی و اضافه وزن عامل مهم بیماریهای غیر واگیر مثل دیابت، کبد چرب، سرطان و بیماریهای قلبی و عروقی هستند.
«دکتر سید موید علویان»، رئیس انجمن مطالعات کبدی ایران اخیرا گفته است: ۳۰ درصد مردم ایران کبد چرب دارند. این بیماری به سن نوجوانی رسیده و هم اکنون ۷ درصد دانش آموزان نوجوان کشور کبد چرب دارند. به گفته او کمتحرکی، تغذیه نامناسب و استرس از عوامل کبد چرب است. کبد چرب عامل مهم نارسایی و سرطان کبد است.
او میگوید: افزایش کبد چرب در بین کودکان اصلا موضوع غیرقابل انتظاری نیست؛ زیرا فرزندان ما به جای توپ با تبلت بازی میکنند و در کنار روی آوردن به مصرف فستفودها با کاهش فعالیت بدنی آنها مواجه هستیم.
نسل قربانی بازیهای آنلاین
تغییر سبک زندگی نسل جدید جنبههای مختلفی دارد، تغییر بازیهای کودکان از بازیهای فیزیکی و جمعی با همسالان که در گذشته وجود داشت و با تحرک بدنی و خنده و شادی و دوستیابی همراه بود به بازیهای آنلاین، معضل مهمی است که نه تنها سلامت جسمی دانش آموزان بلکه سلامت روانی و اجتماعی آنان را نیز تهدید میکند. بازیهای آنلاین از یک طرف تحرک و جنب و جوش را از نسل جدید گرفته و از طرف دیگر آنها را منزوی و پرخاشگر کرده است، روندی که به افزایش اعتیاد اینترنتی ختم شده است.
بر اساس آمارهای موجود حدود ۹ درصد پسران و دو درصد دختران دچار اعتیاد اینترنتی شدهاند. اعتیاد اینترنتی قله کوه بزرگی است که دانش آموزان آخر این خطر را نشان میدهد آنها افرادی هستند که بیمار شدهاند و جدا کردن آنها از بازیها و ابزارهای آنلاین نیازمند مداخله روانپزشک و متخصص سلامت روان است.آمارهای کشوری نشان میدهد ۶۶ درصد کودکان و ۹۷ درصد نوجوانان هر روز از موبایل و تبلت استفاده میکنند.
سیستم آموزشی مبتنی بر نمره، حفظ کردن و درگیر کردن دانش آموزان با کلاسهای کنکور و انواع مدارس پولی در کنار بیتوجهی به آموزش مهارتهای زندگی آینده دانش آموزان را نمیسازد و آنها عمدتا پس از فارغ التحصیلی مهارتی برای جذب شغل مناسب ندارند
سلامت دانش آموزان و نسل امروز جنبههای مختلف و بسیار گستردهای دارد. مشکلاتی که بسیاری از آنها ریشه در نظام سلامت ایران ندارند و مشکلات و مسائل اقتصادی و اجتماعی و نظام آموزشی ناکارآمد در آن دخیل هستند. تغذیه نامناسب، افزایش استرس، آلودگیهای محیطی و مشکلات شغلی والدین در سالهای اخیر پدیدههای جدیدی مثل کاهش ضریب هوشی، مهاجرت و فقر عاطفی را در بین کودکان و دانش آموزان باعث شده است که میتواند در آینده در موفقیت و زندگی نسل جدید نقش بسیار مهمی بازی کند. مسائلی که تا حد زیادی از چشم مسئولان نظام آموزشی کشور دور مانده است.
نظام آموزشی کشور به خصوص در مقطع آموزش ابتدایی و متوسطه که آموزش عمومی را شکل داده، در سالهای اخیر آن قدر دستخوش تغییرات و آزمون و خطاهای مختلف بوده که رمقی برای آن نمانده تا جایی که مسائل اساسی دانش آموزان مثل سلامت جسمی و روانی، کیفیت آموزش، مهارت آموزی و حتی سواد آنها به فراموشی سپرده شده است.
دانش آموزان و خانوادههای آنها آن قدر درگیر شهریه، سرویس مدرسه، درسهای حفظ کردنی، کلاسهای تقویتی، انواع مدرسههای عادی، دولتی، نمونه، هیات امنایی، غیر انتقاعی و جداسازیهایی فاجعه بار به اسم دانش آموزان عادی و تیزهوشان و کلاسهای تضمینی کنکور هستند که یادشان میرود، بچگی و کودکی چه رنگی دارد.
نظام آموزشی ایران با مشکلات ریشهای و اساسی دست به گریبان است، سیستم فرسوده آن با آزمون و خطاها و تغییرات سطحی راه به جایی نمیبرد. البته معلمان ناراضی که نه حقوق کافی دارند و نه برخی از آنان مهارت و توان کافی، در این سیستم معیوب مقصر نیستند. خانه از پای بست ویران است.
هنوز سم مهلک نمره در مدارس ایران روح و روان دانش آموزان را میخراشد. دانش آموزان در یک رقابت بی حاصل استرسزا بزرگ میشوند و فقط چَشم گفتن و ترسیدن و چِشم و هم چشمی و تکرار و تقلید را طوطی وار میآموزند. آیا آموزش زندگی و مهارتهای زندگی مثل صبر و گذشت، احترام به حقوق دیگران، دوستی و مهربانی با مردم و طبیعت، سکوت و گوش دادن، عزت نفس، اعتماد کردن و مستقل بودن و مهارت داشتن در نظام آموزشی تقویت شده است؟
نتیجه این نظام آموزشی که مبتنی بر مشق نوشتن و حفظ کردن سلسلههای تاریخی و جدول ضرب و دیکته نوشتن بوده، خروجیهایی است که فقط دنبال مدرک دانشگاهی هستند تا دانشمند و استاد دانشگاه بشوند، نه افرادی شاد و امیدوار و سالم که تن قوی دارند. خوب حرف میزنند، خلاق و کارآفرین هستند و گذشت میکنند.
باید به گونهای عمل کرد که حاصل این آموزشها در کاهش تصادفات یا خلوت شدن دادگستریها موثر باشد. بسیاری از دانش آموزان امروز ناگهان میبینند پس از عبور از دوران سخت و پر استرس مدرسه و انزوا و کنکور و دانشگاه، بزرگ شدهاند، مهارتی ندارند و باید به دنبال شغل بگردند، در حالی که شاهد گذر عمرشان هستند.