4

چرا برخی کارکنان «بدقلق» می‌شوند؟

  • کد خبر : 16800
  • 16 خرداد 1402 - 18:55
چرا برخی کارکنان «بدقلق» می‌شوند؟
در سازمان های دولتی و غیردولتی، مکررا دیده می شود که برخی کارکنان چنان از خود بدقلقی نشان می دهند که نه تنها مسئول بالاسری خود را دچار عذاب می‌کنند، بلکه بقیه کارکنان را نیز بی‌بهره نمی‌گذارند. اما چه عواملی، کارکنان را به سوی این صفت ناهنجار سوق می‌دهد؟ محققان در یک مطالعه پژوهشی به این سوال پاسخ داده‌اند.

به گزارش حاشیه خبر به نقل از ایسنا، در جامعه امروزی، سازمان‌ها نقشی نسبتاً غالب و بسیار برجسته دارند؛ تا آن جا که شاید بتوان گفت سازمان ها زندگی ما را شکل می دهند. ما در سازمان‌ها متولد می‌شویم، به تحصیل می پردازیم، آموزش می بینیم و اغلب اوقات زندگی خود را در سازمان‌ها برای کارکردن می‌گذرانیم. چگونگی و کیفیت گذراندن این ساعات نسبتا طولانی، هم برای افراد و هم برای سازمان‌ها بسیار بااهمیت است. گاهی این تجربه زندگی سازمانی، به واسطه کارکردن با افرادی که رفتارهای مثبت و مناسبی از خود نشان می دهند، تجربه ای سازنده و گاهی نیز به واسطه اجبار به تعامل و کارکردن با افرادی که رفتارهای بدقلقی از خود نشان می دهند، تجربه ای آزاردهنده خواهد بود.

بر اساس گفته های محققان، انسان ها، به عنوان اصلی ترین سرمایه سازمانی، مجموعه ای از ویژگی های روانشناختی، شناختی، هیجانی و رفتاری دارند که متأثر از محیط خانوادگی، فرهنگی و ساختاری متفاوت شکل گرفته‌اند. نکته مهم آن است که کارکنان، همه این ویژگی ها و تفاوت‌ها را با خود به داخل سازمان می‌آورند و رفتارشان براساس آن‌ها شکل می‌گیرد. کارکردن با کارکنان بدقلق به نظر می‌رسد از تجربه‌های مشترک همه کسانی باشد که در طول مسیر پیشرفت شغلی خود، افراد و سازمان‌های زیادی را پشت سر می‌گذارند. گاهی این تجربه تا آن جا آزاردهنده است که به ترک شغل و ترک سازمان منجر می‌شود. اما بدون شک راهکار برون رفت از چنین تجربه‌های آزاردهنده ای، نه حذف چنین افرادی از سازمان، بلکه شناسایی مصادیق رفتاری این دسته از کارکنان و به کارگیری راهبردهای تعاملی و ارتباطی مناسب با آن‌هاست.

در یک مطالعه علمی پژوهشی که در همین زمینه انجام شده است، محققانی از دانشگاه بوعلی سینای همدان به واکاوی علمی بدقلقی سازمانی پرداخته و ویژگی‌های کارکنان بدقلق و عوامل مؤثر بر آن‌ها را بررسی کرده‌اند.

در این پژوهش، گروهی از افراد که تجربه زیسته کارکردن با کارکنان بدقلق را داشتند، انتخاب شده و با مصاحبه نیمه‌ساختاریافته اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده اند.

بر اساس نتایج این تحقیق، رفتارهای بدقلقی در سه دسته شناختی، نگرشی و رفتاری قابل دسته‌بندی بوده و عوامل محیطی و ساختاری ویژه‌ای می‌توانند به‌عنوان تقویت کننده های این رفتارها در سازمان، به آن دامن بزنند.

به گفته روح الله سهرابی، استادیار و محقق گروه حسابداری دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه بوعلی سینای همدان و همکارانش، «فهم مصادیق رفتاری کارکنان بدقلق به افراد کمک می‌کند تا با اتخاذ راهبرد تعاملی و ارتباطات مناسب، تجربه آزاردهنده کارکردن با چنین افرادی را به تجربه‌ای اثربخش تبدیل کنند. همچنین آگاهی از تقویت‌کننده‌ها یا عوامل مؤثر بر بدقلقی کارکنان، به رهبران و مدیران سازمان این امکان را می‌دهند تا با مدیریت این زمینه‌ها، نسبت به مدیریت کارکنان بدقلق سازمانی اقدام کنند».

آن ها در این خصوص می گویند: «در جریان این پژوهش مشخص شد که کارکنان بدقلق دارای یکسری ویژگی های شناختی و نگرشی هستند که سبب بروز رفتارهای بدقلقی می‌شوند. ویژگی های شناختی مانند عدم انتقاد پذیری، خودشیفتگی و خودپایشی اندک و ویژگی های نگرشی مانند افسردگی، ثبات هیجانی ضعیف و خودگشودگی کم، در تعیین جهان بینی و به تبع آن نوع رفتاری که از فرد سر می زند، مؤثر واقع شده و سبب بروز رفتارهای بدقلقی مانند پرخاشگری، دگرآزاری و لجبازی می شوند و همچنین، این گونه رفتارها در محیط سازمان، زمینه را برای بروز رفتارهای بدقلقی ازسوی سایر کارکنان فراهم می‌نمایند».

ازسوی دیگر، بنا بر این نتایج، عوامل محیطی نظیر نفاق سازمانی، محیط پویا و فرهنگ چاپلوسی و همچنین عوامل ساختاری مثل ساختار مکانیکی، نظام پرداخت و ماهیت شغل بر جهان بینی و دیدگاه فرد مؤثر بوده و نهایتاً شناخت و نگرش فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند و بدین منوال به صورت غیرمستقیم بر رفتارهای فرد تأثیر می‌گذارند.

به عنوان نمونه، به بیان سهرابی و همکارانش، «می‌توان گفت اگر نگرش و شناخت کارکنان در محیط و ساختار سازمان با دیدن برخی ویژگی‌ها به سمت ناعادلا نه بودن و یا نابهنجاربودن عوامل محیطی و ساختاری سو پیدا کند، ناگزیر برای رفع آن‌ها اقدام به بروز رفتارهای بدقلقی می‌کنند».

در این تحقیق همچنین اشاره شده است اگر دریک سازمان، نظام پرداخت، مبتنی بر ارزیابی عملکرد افراد نباشد و عدالت در آن مشاهده نشود و یا نظام ارزیابی عملکرد، مبتنی بر تلاش و شایستگی افراد نباشد و یا در هردو نظام، ابهام و عدم شفافیت موجود باشد، عملا یک خستگی روحی- جسمی و ناامیدی بر کارکنان مستولی می شود و این موضوع را تداعی می‌کند که هرچه هم بیشتر و بهتر تلاش و عمل نمایند، در ارزیابی عملکرد و نهایتا نظام پرداخت، تأثیر عدالت گونه ای برجای نمی‌گذارد، لذا برخی کارکنان، مستعد بروز رفتارهای بدقلقانه می‌شوند.

قابل ذکر است این یافته های پژوهشی که بدون تردید بایستی توسط مسئولان و مدیران به خوبی مورد توجه و مداقه قرار گیرند، در «فصل نامه مطالعات رفتار سازمانی» متعلق به انجمن علمی مدیریت رفتار سازمانی منتشر شده‌اند.

لینک کوتاه : https://hashiehkhabar.ir/?p=16800

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.